اخبارفناوری

زندگی در پشت افسانه دارک وب

شاید تصور می‌کنید اگر پای‌تان به دارک وب باز شود، نه تنها فقط شاهد کاربرانی که در واقع قاچاقچی، آدم‌ربا، هکرهای کلاه‌سیاه و غیره هستند خواهید بود، بلکه با دنیای تاریکی مواجه می‌شوید که ممکن است در حالی که به سیستم‌تان آسیب می‌زند، تا مدت‌ها ترومازده‌تان کند. دارک وب اما چندان هم شبیه به آن افسانه‌ای که توسط عوام روایت می‌شود یا روی پرده سینما به تصویر کشیده می‌شود نیست. دنیایی که این روزها هر تکه از زندگی‌مان در حال سر درآوردن از آن است، چندان دور از گذرگاه تاریک روزمره‌مان نیست.

تنها چهار درصد از اینترنت همه آن چیزی است که عموم مردم روزانه با آن وقت می‌گذرانند؛ نوک کوه یخی برآمده از آب که وادارمان می‌کند نام «سطح وب» بر آن بگذاریم. این در حالی است که حتماً نام دیپ‌وب یا دارک وب تاکنون یک بار هم که شده به گوش اغلب کاربران اینترنت خورده است. نامی که در اغلب اذهان با دنیای سیاهی گره خورده است که آدمی را به یاد تبهکاران و جنایت‌کاران می‌اندازد.

هرچند روایت‌های شخصی افراد از این فضا و البته برخی بررسی‌ها نشان می‌دهد آنجا برای افراد دیگر و البته کارهای دیگری نیز هست، در غوغای قاچاقچی‌ها و کلاهبرداران، ماموران اف‌بی‌آی نیز در گوشه‌های دیگری از دارک وب حضور دارند. حتی هر از چند گاهی خبر ورود تازه‌واردهایی به آنجا می‌رسد که اغلب به خوبی آنها را می‌شناسیم. برای مثال، توییتر یکی از آخرین شرکت‌های صاحب‌نامی بود که اخیراً رسماً وارد دارک وب شد. آن هم به این دلیل که بتواند محدودیت‌های اعمال‌شده از سوی دولت روسیه در خلال جنگ روسیه و اوکراین را دور بزند.

بخوانید: “مرحله تازه‌ای از جنگ دیجیتالی: هکرهای داوطلب به کمک اوکراین می‌روند

 به چه چیز بگوییم «دارک وب»؟

جادی میرمیرانی، برنامه‌نویس و هکر، معتقد است: «دارک وب» یک اصطلاح مدرن است. دارک وب در واقع «بروزری (مرورگری) است که روی وب به سایت‌های onion وصل می‌شود و از این طریق می‌توان سایت‌های غیرقابل ردیابی‌ای ساخت که کاربران آنها هم غیرقابل ردیابی هستند.»

آمارها نشان می‌دهد هند بیشترین و آمریکای جنوبی و استرالیا کمترین کاربران را در دارک وب دارند. این در حالی است که حدود ۳۰درصد مردم آمریکای شمالی با هدف ناشناس ماندن در اینترنت و دسترسی به محتوای فیلترشده به سراغ دارک وب می‌روند.

با این حال، جادی میرمیرانی می‌گوید دارک وب با ایده غیرقابل شناسایی بودن شکل گرفت و توضیح می‌دهد: «پیش از این، با هدف غیرقابل شنود بودن، فضایی شکل گرفته بود که در عین حال اجازه نمی‌داد کسی متوجه شود چه چیزی گفته شده و پیامی که منتقل شده چه بوده. برای همین، این فضا را عمومی کردند و دارک وب شکل گرفت.»

به گفته او، با پیدایش دارک وب، برای اولین‌ بار فضایی عمومی اما غیرقابل ردگیری ایجاد شد و در عین حال، ترکیب این فضا با رمزارزها ترکیبی طلایی را برای کار خلاف درست می‌کرد.

«جادی» در حالی که معتقد است آنارشیست‌ها، مخالفان سیاسی و غیره نیز در دارک وب حضور دارند، می‌گوید این فضا برای خلافکارها جای بهتری است تا فعالان اجتماعی.

این البته در حالی است که بررسی‌های Arxiv نشان می‌دهد حدود ۷۰ درصد کاربران دارک وب افراد ۱۸ تا ۳۵ساله‌ هستند.

انتقام به سبک کلاه‌سیاه‌ها

شاید سوال اینجاست که چگونه بسیاری از مردم بی‌آنکه حتی بدانند دارک وب دقیقاً چیست، از این فضا سر درمی‌آورند؟ یا در واقع شاهد خرید و فروش اطلاعات‌شان در فضای دارک وب هستند؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا باید سری کشید در دنیای هکرهایی که کلاه‌ سیاه بر سر گذاشته‌اند؛ که گاهی آن هکر یک نوجوان است گاهی هم یک کارمند دولت.

شیما ستاری، روانشناس کودک، در خصوص آنچه زمینه‌ساز حرکت افراد به این سو می‌شود توضیح می‌دهد: «فضاهایی که ناشناخته‌های بیشتری برای بشر دارد، کنجکاوی به ارمغان می‌آورد و می‌بینیم که این کنجکاوی گاهی می‌تواند چقدر لذت‌بخش باشد.»

او به اینکه توجهش به رنگ‌بندی کلاه‌ها در دنیای هکرها جلب شده اشاره می‌کند و می‌گوید: «این افراد را به لحاظ شخصیتی نمی‌توان در یک دسته‌بندی قرار داد، اما چه می‌شود که آدم‌ها در این فضا می‌توانند به رنگ‌های سفید و سیاه جولان بدهند؛ این مساله تک‌علیتی نیست.»

از سویی ستاری به احساس قدرتی که نفوذهای این‌چنینی برای نوجوانان به ارمغان می‌آورد اشاره می‌کند: «عده‌ای از آنها جزو دسته‌ای هستند که دیده نشده‌اند و وقتی این دیده شدن به درستی اتفاق نیفتاده است، حاضرند به هر چیزی متصل شوند تا این نیاز در آنها جبران شود.»

از طرف دیگر به نظر می‌رسد گاهی حملات سایبری و سر درآوردن اطلاعات افراد از فضای دارک وب تنها به یک خصومت شخصی برمی‌گردد. گفته می‌شود بررسی‌های پلیس فتا نشان داده در موارد قابل توجهی حملات سایبری از جانب افراد نزدیک به اشخاص رخ داده است.

اشتراک مسائل خصوصی

شیما ستاری معتقد است ریشه این خصومت شخصی، خشمی نهان است. «امروزه می‌بینیم افراد مسائل شخصی‌شان را به راحتی در فضای مجازی به اشتراک می‌گذارند و این اسبابی می‌شود تا از آنها انتقام گرفته شود. بنابراین نمی‌توان تمام هکرها و اهداف آنها را در یک دسته‌بندی قرار داد، چراکه در این حرکت هر یک هدف خاصی دارند.»

حامد کیا جامعه‌شناس نیز تعریف متفاوتی از هک دارد و می‌گوید: «هک کردن یعنی من به حافظه دیجیتالی یا جریان دیجیتالی شما دسترسی پیدا کنم و از مرز شخصی شما عبور کنم.»

به گفته او، اطلاعاتی که به واسطه هک از حافظه دیجیتالی برداشته می‌شود در شبکه ارتباطی دیجیتالی تکثیر می‌شود و پس از این شیوه متفاوت فکر کردن درباره یک موقعیت را فراهم می‌کند.

به عبارت دیگر، با هک کردن کانال‌های دیگری برای فکر کردن و رقیبان اطلاعاتی دیگری پیرامون یک موقعیت فراهم می‌شود.

این جامعه‌شناس در عین حال هک کردن را یک عمل پارتیزانی علیه جریان مسلط اطلاعاتی که تصویر ویژه‌ای از موقعیت بیرون به دست می‌دهد می‌داند و معتقد است درست در اینجاست که بحث امنیت اهمیت پیدا می‌کند. در چنین شرایطی روانشناسان با بررسی‌هایی بر این باورند که اغلب هکرهای کلاه‌سیاه، افراد کاربلد و متخصصی هستند که فضای لازم برای بروز توانایی‌هایشان را پیدا نکرده‌اند.

با این حال جادی میرمیرانی به این مساله اشاره می‌کند که حدود ۸۰ درصد هکرها، ماموران دولتی هستند. برخلاف تصور هالیوودی که در اذهان عمومی وجود دارد، این افراد لباس معمولی می‌پوشند و شبیه بقیه با سیستم خود کار می‌کنند.

هشدار نسبت به سکوت قربانیان فضای دارک وب

بررسی‌ها نشان می‌دهد حملات هکری تنها بر بعد روانی قربانیان خود تاثیر نمی‌گذارند. علاوه‌ بر اینکه قربانیان حملات هکری پس از این واقعه اطمینان‌شان به اطرافیان و بسیاری از مسائل مهم دیگر را از دست می‌دهند، عوارض فیزیکی نیز در این زمینه وجود دارد.

حتی برخی از این قربانیان گزارش داده‌اند که هک بر خواب آنها تاثیر گذاشته و آنها را مستعد حملات اضطرابی کرده است. آمارها نشان می‌دهد بیش از نیمی از قربانیان حتی دردهای فیزیکی مانند سردرد و میگرن را گزارش کرده‌اند. حتی در مقیاس حملات سایبری شرکت‌ها، هکرها توانسته‌اند آسیب فیزیکی وارد کنند؛ بیماران بستری در یک بیمارستان در سال ۲۰۱۱ توسط هکری که کنترل از راه دور سیستم‌های تهویه و گرمایشی را در دست گرفته بود آسیب دیدند.

شیما ستاری در این‌ باره می‌گوید: «این حملات در دارک وب ها زندگی‌هایی را به هم زده، خودکشی‌هایی به دنبال آورده، خانواده‌هایی را متلاشی کرده، ازدواج‌هایی را ناکام گذاشته و حتی در این زمینه می‌توان به قتل‌های ناموسی اشاره کرد.»

این در حالی است که او معتقد است هرچه نامی‌تر، سرشناس‌تر و چهره‌تر باشیم، زندگی‌مان بیشتر در معرض خطر این حملات است؛ اما با زندگی پس از حملات سایبری چگونه باید رفتار کرد یا به عبارتی چگونه می‌توان قربانیان این حملات را از آسیب‌های بیشتر نجات داد؟

قربانیان مقصر نیستند

ستاری می‌گوید: بچه‌هایی که قربانی مسائل جنسی هستند می‌ترسند دست‌شان را بالا بگیرند و بگویند این تجربه را داشته‌اند. او اضافه می‌کند: «جامعه آنها را مقصر می‌داند، اما او انتخاب نکرده که قربانی باشد. همیشه خرابکارها، متجاوزها و تخریب‌گرها هستند که مقصرند، چرا هنوز نمی‌خواهیم این را بپذیریم؟»

این روانشناس در عین حال معتقد است سکوت قربانی کار را خراب می‌کند و توضیح می‌دهد: «در این زمان چه کسانی گردن‌کلفت‌تر می‌شوند؟ متجاوزها. چه کسانی راحت‌تر جولان می‌دهند؟ کلاه‌سیاه‌ها. پس باید فضا را برای قربانیان باز کنیم و پشت آنها باشیم و بپذیریم که خرابکارها مقصرند. هرچند اسم قربانی سخت است اما از لحظه‌ای که به خودشان بیایند و قدمی برای بهتر شدن حال‌شان بردارند، دیگر قربانی نیستند و برنده داستان هستند.»

با این همه فضایی که این روزها بازار سیاه ساخت مدارک جعلی و همچنین خرید و فروش اطلاعات است، مبالغ زیادی را از افراد به سرقت می‌برد و حتی بدون دیدنش وهمی را در جامعه از خود بر جا گذاشته است، به نظر می‌رسد در برخی موارد تنها افسانه‌ای است که با کنجکاو کردن آدم‌ها دست در جیب‌شان و گاهی هم زندگی خصوصی‌شان می‌کند.

 

منبع: پیوست

زهرا حاج محمد کریمی

من زهرا حاج محمد کریمی هستم، کارشناسی مترجمی زبان دارم و دانشجوی کارشناسی ارشد علوم ارتباطاتم، به ادبیات و تئاتر علاقه مندم و کار دوبله و گویندگی هم انجام میدم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا