دنیای بازینقد و بررسی بازی

Life Is Strange: True Colors Review؛ داستانی احساسی دو خواهر و برادر

تقریبا همه ی ما حس افسردگی بعد از از دست دادن یک عزیز را تجربه کرده ایم و مخصوصا اگر او را سال ها ندیده باشیم درد بدتری را تجربه خواهیم کرد. اکنون به لطف تلاش های بی شمار استودیو Deck Nine Games شاهد اثر خارق العاده و منحصر به فرد و احساسی دیگری به نام Life Is Strange: True Colors هستیم، بازی ای رازآلود که در واقع یک داستان احساسی از ماجراهای شخصیت های کلاسیک مکس و کلوئه (دو خواهر و برادر)را بیان می کند. شما در بازی  نقش دختری جوان به اسم الکس چن را بازی می کنید که پس از سال ها به برادر خود رسیده و او را از دست می دهد و حال دست به اقدامات و فعالیت هایی خواهد زد تا دلیل مرگ ناگهانی و مشکوک برادر خود را پیدا کند. در مجموعه ی Life Is Strange: True Colors شاهد پخش یک سریال از زندگی احساسی دو خواهر و برادر غریب خواهیم بود که از آن لذت خواهیم برد.

Life Is Strange: True Colors موضوع از دست دادن یک عضو از خانواده را بیان می کند که پس از سال ها به آن ها ملحق شده بود، این بازی با سبکی هوشمندانه و زیبا در طول پنج فصل روایت می‌شود. هر فصل از بازی عمق زیادی داشته و همچنین سرعت پیشروی داستان بسیار مناسب است؛ سازندگان توانسته‌اند این سوژه اجتماعی را به زیبایی گسترش و توسعه دهند و این نشان از مهارت آن‌ها در داستان‌پردازی است. جذابیت داستان بازی آنقدر زیاد است که حتی در طول پنج فصل که روایت را دنبال می‌کنید؛ هرگز احساس شتاب‌زدگی و یا خسته‌کننده بودن داستان به شما دست نخواهد داد، بازی مذکور در طول 10 تا 11 ساعات به پایان خواهد رسید و نیازی به حل معماهای پیچیده و یا ماه ها صبر کردن ندارد. برخلاف اکثر بازی های روز، در True Colors همه‌چیز در حد میانه و مناسب خودش پیش می‌رود و هیچ چیزی بیش از حد اغراق آمیز نیست. بطور کلی در این بازی شما با این جمله ی مشهور بیشتر آشنا خواهید شد: زندگی عجیب است؛ قبل از طوفان همیشه یک راز مخفی وجود دارد. این جمله  در واقع نام عنوانی است که در ادامه ی این مقاله از مبیت سعی داریم تا شما را با ان آشنا کنیم.

روند بازی و دیالوگ

تجربه این بازی مانند دیدن یک سریال کوتاه بوده که نیمی از آن را باید فقط تماشا و نیمی دیگر را با انتخاب‌ها و تصمیم‌های خودتان کارگردانی کنید. در این بازی شما با قدم زدن در محیط‌های مختلف، پیدا کردن اشیا و یا تعامل با آن‌ها، درگیر شدن با احساسات افراد مختلف با استفاده از قدرت‌های ویژه الکس و انتخاب‌های مهم در دیالوگ‌ها از جمله فعالیت هایی است که شخصیت های بازی با آن روبه‌رو هستند تا بازی را به یک جنبه ی سریالی تبدیل کنند. تقریباً نیمی از بازی را همین فعالیت‌ها تشکیل داده و نیمه دیگر نیز صحنه‌هایی سینمایی بوده که بسته به انتخاب‌های شما می‌تواند متفاوت باشد؛ اما شما در آن‌ها فقط تماشاچی هستید. تعداد بسیار زیادی دیالوگ در بازی وجود داشته که انتخاب شما را می‌طلبد. برخی از این مکالامات اهمیت چندانی در داستان ندارند و صرفاً برای پیش بردن داستان هستند و برخی دیگر مهم‌تر بوده و از دل این مکالمات به اسرار و رازهای مخفی داستان پی خواهید برد.

یکی از نکات جالب درون بازی Life Is Strange: True Colors این است که تا زمانی که بازی را یک‌بار تمام نکرده باشید، نمی‌توانید هیچ‌کدام از صحنه‌ها را به جلو زده و یا اصطلاحاً Skip کنید. سازندگان شما را ملزم به این می‌دانند که تمام لحظات بازی را به‌طور کامل مشاهده کرده تا تجربه کاملی از این روایت داستانی جذاب داشته باشید.

داستان بازی

وجود روایت های داستانی هنرمندانه و جذاب باعث می شود که شما به ادامه ی داستان و ماندن تا انتهای بازی ترغیب شوید تا بدانید که نهایت کار به کجا ختم می شود. در بازی Life Is Strange: True Colors به یک موضوع اجتماعی ساده و روزمره پرداخته می شود، اما هنر روایت داستان توسط سازندگان است که حرف اول را می زنند و باید گفت، در این امر به‌شدت موفق عمل کرده‌اند.

داستان بازی Life Is Strange True Colors موضوع از دست دادن یک عضو خانواده را که پس از سال‌ها دوباره به او ملحق شده‌اید، با سبکی هوشمندانه و زیبا در طول پنج فصل روایت می‌کند. هر فصل از بازی عمق زیادی داشته و همچنین سرعت پیشروی داستان بسیار مناسب است؛ این که سازندگان توانسته‌اند این سوژه اجتماعی را به زیبایی گسترش و توسعه دهند؛ مهارت آن‌ها را در داستان‌پردازی نشان می‌دهد. در طول پنج فصلی که روایت را دنبال می‌کنید؛ هرگز احساس شتاب‌زدگی و یا خسته‌کننده بودن داستان به شما دست نخواهد داد. برخلاف اکثر بازی های روز در True Colors همه‌چیز در حد میانه و مناسب خودش پیش می‌رود.

بازی life-is-strange

شما در True Colors نقش دختری جوان به اسم الکس چن (Alex Chen) را بازی خواهید کرد. او دوران کودکی سختی را پشت سر گذاشته و در پرورشگاه بزرگ شده است. الکس که اکنون مستقل شده برای ملحق شدن به برادر بزرگ‌ترش گیب چن (Gabe Chen) عازم شهر کوچک و خیالی Haven Springs شده تا زندگی جدیدی را در آنجا آغاز کند؛ الکس یک قابلیت ویژه و منحصربه‌فرد داشته که توسط آن می‌تواند احساسات افراد را ببیند، آن‌ها را کنترل کرده و یا حتی در جای آن‌ها قرار گرفته و حسشان را شخصاً تجربه کند. البته خود الکس چندان از این قابلیت دل خوشی ندارد و تصمیم دارد زندگی آرامی را تجربه کند.

با ورود الکس به شهر، برادرش به استقبال او آمده و به‌زودی تمامی مردم خونگرم و مهمان‌نواز این شهر کوچک با او آشنا می‌شوند. شهر Haven Springs در منطقه‌ای کوهستانی و کنار یک دریاچه بزرگ و مملو از منابع معدنی است. به همین دلیل یک شرکت بزرگ معدن و حفاری با نام Typhon در آنجا حضور دائمی داشته و در معادن اطراف آن پروژه‌های مهمی را اجرایی می‌کند. ظاهراً همه‌چیز به‌خوبی در حال پیش رفتن است و الکس بالاخره به آن زندگی آرامی که دنبالش بوده رسیده تا اینکه یک سانحه تراژدی باعث مرگ برادر الکس شده و عمر آن خوشحالی و آرامش تمام می‌شود. حال باید در نقش الکس، معمای این حادثه مرموز و مرگ نا به هنگام برادرتان را حل کنید.

شخصیت ها

از دیگر مواردی که باید برای آن سازندگان را تحسین کرد، شخصیت‌پردازی عمیق تمامی کاراکترهای اصلی بازی است. از خود شخصیت الکس گرفته تا دوستان نزدیکی که پیدا می‌کند و همچنین ساکنین شهر Haven Springs، همگی با جزئیات کاملی نشان داده شده اند که بیانگر شخصیت پردازی بسیار دقیق کاراکترهای بازی هستند و هرکدام روایت مخصوص به خودشان را دارند؛ شخصیت پردازی برای خود الکس که شخصیت اصلی داستان است نیز بسیار دوست‌داشتنی بوده و تعاملش با سایر افراد و همچنین چالش‌های او به دلیل قدرت ماورایی‌اش، باعث می‌شود سرنوشت او برای بازیکن به‌شدت مهم تلقی شود.

پیشنهاد می‌شود حتماً در طول فصل‌های بازی، فعالیت‌های فرعی درون آن که اغلب به شناخت بیشتر این شخصیت‌ها کمک می‌کند را انجام دهید؛ زیرا عمق شخصیت‌پردازی این بازی ارزش این کار را به‌شدت بالا می‌برد. هر شخصیت در True Colors منحصربه‌فرد صحبت کرده، فکر می‌کند و نسبت به شما احساس متفاوتی بروز می‌دهد. این موضوع در کنار داستان‌سرایی قوی‌­ای که در کنار همین شخصیت‌ها پیاده‌سازی شده، تجربه‌ای لذت‌بخش را برایتان رقم خواهد زد.

شخصیت های Life Is Strange

گرافیک، موسیقی و نورپردازی

بازی درزمینه­ ی گرافیک و موسیقی یک شاهکار است. تمامی محیط‌های درون بازی، از سطح شهر گرفته تا داخل اتاق الکس و یا رستورانی که در آن کار می‌کند و همچنین خود شخصیت‌ها، با جزییات بسیار بالایی در سبک هنری طراحی شده‌اند. استفاده از رنگ‌های زنده و زیبا باعث شده این تصاویر خلق شده، هم نام با اسم بازی شوند و تجربه‌ای چشم‌نواز و بی‌نظیر را برایتان رقم بزنند.

نورپردازی‌، سایه‌ها و همچنین انعکاس نور درون بازی بی‌نظیر است و حتی می‌توانید انعکاس را بر روی شیشه عینک الکس و مردمک چشم شخصیت‌ها مشاهده کنید. بازی به‌جز در مواردی محدود ایراد فنی نداشته و تنها مشکل فعلی‌اش، ناپایدار بودن API برای DirectX 12 بر روی نسخه­ ی کامپیوتر است. انیمیشن‌ها و حرکات صورت تمامی کاراکترها به‌شدت واقع‌گرایانه بوده و تفاوت چندانی با انسان‌های واقعی ندارد. این موضوع زمانی که یکی از عناصر اصلی بازی، احساسات مختلف است بیشتر به چشم می‌آید زیرا می‌توانید به‌خوبی ترس، خشم، خوشحالی و ناراحتی را از روی صورت شخصیت‌ها بخوانید؛ حتی اگر هاله‌های رنگی وجود نداشته باشند.

موسیقی نیز از همان ابتدای ورود به بازی مهمان گوش شماست و در طول بازی نیز حضوری پررنگ دارد. بسیاری از آهنگ‌های معروف مانند Creep از بند Radio Head و یا آهنگ زیبای Thank You از خواننده Dido را در طول صحنه‌های سینمایی و احساسی خواهید شنید که تجربه لذت‌بخشی است.

سخن پایانی

بازی Life Is Strange: True Colors تجربه ای کوتاه، بی نقص و جذاب از یک روایت اجتماعی است که در تمام لحظات بازی شما شاهد لحظلات احساسی فراوانی خواهید بود که تا مدت ها کاراکترهای آن در خاطر شما خواهند ماند. گرافیک زیبا، شخصیت پردازی مناسب، موسیقی جذاب همه و همه دست در دست هم داده اند تا اثر را به یک اثر با ارزش احساسی تبدیل کنند.

منبع pushsquare

حانیه عمادالاسلامی

من حانیه عمادالاسلامی هستم به نوشتن و خوندن در مورد گیم و بازی‌های مختلف و کار با اپلیکیشن‌های جدید و کاربردی علاقه‌مندم. اینجا تجربیاتم رو در این زمینه می‌نویسم و خوشحالم که می‌خونید.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

دکمه بازگشت به بالا